هنگامی كه گروه /آ:ت/(بريتا.) پايه گذاری شد به اين فكر می‌كرديم كه گروهی داشته باشيم كه خودش هنر باشد (درنتيجه اسم گروه همينی شد كه مي‌بينيد.) در واقع، ما به فرايند توليد هنری بيشتر از محصول آن علاقه‌منديم و درنتيجه گروهمان بيشتر هنرمند محور است تا مخاطب محور. هرچند معمولاً نمی‌شود به درستي تشخيص داد كه در اجراهای ما مخاطب كيست و اجراگر كدام. همچنين برای گروه نوعی مقررات و قواعد خودش را درنظر گرفته‌ايم كه به قرار زير است.

  الف. ما از كسانی كه تأخير می‌كنند پول در می‌آوريم. به ازاء هر ربع ساعتی كه دير می‌رسيد مبلغی می‌پردازيد؛

ب. ورود به گروه آسان است، ترك آن هم آسان، اما بازگشت مجدد دشوار. به ازاء هر جلسه غيبت مبلغ بيشتری می‌پردازيد؛

 پ. ورود به گروه منوط به موافقت اعضاء حاضر در آخرین جلسه است؛  

ت. هر عضو جديد در اولين جلسه مبلغ معينی می‌پردازد؛  

ث. ما علاقه‌ای به اجرا صرفاً در گالری‌ها يا برای اشخاص فرهيخته نداريم. به مردم بيشتر علاقه داريم و دوست داريم دستمزدمان را مانند عمله‌ی طرب بپردازند؛  

ج. ايده‌های اجرايی به صورت گروهی طراحی مي‌شوند. اما ضمناً اعضاي گروه حاضرند به اجراي ايده‌هاي يك عضو گروه كمك كنند به شرط اين‌كه گروه خوشش بيايد؛

چ. هر قانونی كه در هر جلسه‌ای تصويب شود برای غائبان لازم‌الاجرا خواهد بود؛

ح. صرفاً كسی ممكن است كاغذ را با قيچی ببرد كه كاتر به دست نگرفته باشد؛

خ. هرچيزی كه از مقوا بريده می‌شود بايد حاشيه‌هايش آبچسب بخورد؛

د. بايد به ديگران آموخت كه در مورد چيزهای غيرجدی جدی باشند؛

ذ. فرد يبس نمي‌تواند آوانگارد باشد؛

تصوير زير سندی را نشان می‌دهد كه يكي از كاتارتيست‌ها برای توجيه غيبت خود ارائه نموده است